سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علیاف و آرزوی سردمداری آذربایجان بزرگ – سر ایران را می خواهند.

علی‌اف و آرزوی سردمداری آذربایجان بزرگ – سر ایران را می خواهند.

 

علی‌اف در تشریح عملکرد خود در دوران ریاست‌جمهوری گفته است: از جمله اقدامات بنده در زمان ریاست‌جمهوری، پیوندهای قوم‌های آذری‌زبان جهان که اکنون در راستای تشکیل دولت واحد آذربایجان با همکاری کشورهای ترک‌زبان جهان از جمله کشورهای همسایه است و به توافقاتی رسیده‌ایم که در آینده نزدیک شاهد آن خواهیم بود.

 

پدرم بزرگم می گفت که روس ها از مغولها چیزی کم ندارند و چقدر درست می گفت

 

بعد از فروریختن دیوار آهنی، شوقی بود در قفقاز و آسیای میانه برای بازگشت به ریشه، ریشه ای که با وجود همه بی تفاوتی ها نامش ایران بود اما دریغ

در آن هنگام که یک حکومت ملی می توانست تعدادی از این کشورها را اگر نه ملحق حداقل ملل برادر ایران کند، حکومتی راشافیل و افتاده در دامان روسیه، ایران را چنان در قطب بلوک شرق جای داده که به ناخودآگاه، کشورهایی چون آذربایجان و ترکمنستان و ازبکستان و تاجیکستان را از ما دور کرد.

ما بلوک شرقی و زیر چتر روسیه هستیم و آنها از هر چه روسی است بیزار بودند. در حالیکه تاجیک ها و آذربایجانی ها امیدشان ایران بود.

اما افسوس از سیل مهاجران و زائران آذری به ایران و اشک شوق تاجیکها و تندیس فردوسی در مرکز شهر دوشنبه

آری به اندک زمانی فهمیدند که آبی از آتش ایرانیان گرم نمی شود. ترکیه و آمریکا جای ایران را گرفتند و تندیس فردوسی جایش را به سلطان سامانی داد.

 اما افسوس و صد افسوس که تنها بلوک بندی جهانی نبود.

ما مذهب رسمی داشتیم  شیعه دوازده امامی و دیگر هیچ

ما در قانون اساسی زبان رسمی داشتیم فارسی و دیگر هیچ

زبان فارسی محترم است نه به خاطر فارس زبان بودن اکثریت. به خاطر بزرگانی که به این زبان سخن گفته اند و علوم ایرانی را به یادگار گذاشته اند.

زبان فارسی محترم است اما اگر چون دیگر کشورها ما امروز عرب زبان یا ترک زبان بودیم آیا هویت ایرانیمان زایل می شد ؟

بیش از سی بار عثمانی ها به ایران تاخته اند و تمام آذربایجان و اران و ارمنستان و گیلان و کردستان و گاه لرستان و خوزستان را غارت کرده اند. سالها بر آذربایجان حکومت کرده اند و با وجود نابودی کامل زبان فارسی که تا قبل از صفوی زبان اول آذربایجان بوده، با این حال نتوانسته اند سر ایران را از تن جدا کنند.

سالها حکومت کرده اند، تبلیغ کرده اند و ندای ترک و پان ترکیسم سرداده اند و باز مردمان آذربایجان آنان را بیگانه دانسته و از ایران اخراج کرده اند.

آیا رشادت آنان که به واسطه فارس زبانی گمان شده ایرانی ترند، بیشتر از آذربایجانی ها بوده ؟

چرا ما از کلمه ترک می ترسیم ؟ از کلمه کرد و بلوچ و عرب می ترسیم ؟

در حالی که امروز برایمان مثل روز روشن شده که زبان عربی در تمام مغرب ایران و ترکی در خراسان در تمام دوران قبل از اسلام رواج داشته و جایگاه دیگر زبانها که ریشه ایرانی دارند که روشن است.

چرا باید زبان ترکی را به مغول ها نسبت دهیم ؟

چه ربطی بین ترک ها و مغول هاست که هر طایفه ترک از خلج و قشقایی و قاجار و دیگر قبایل را به بعد از حمله مغول نسبت می دهیم و هر کس که چشم تنگ باشد را ترک نژاد می نامیم ؟

اگر بحث انسان شناسی است بگویید شکل جمجمه آذربایجانی ها و تمام ترک زبانهای ایران بیشتر به نژاد زرد شباهت دارد یا دیگر اقوام ایرانی ؟

عجیب اینکه در افغانستان تمامی اعقاب مغول که به هزاره ها مشهورند، همه فارس زبانند.

این رسمی بودن یک زبان به چه معناست؟

اگر محترم دانستن زبان فارسی است که این زبان از هند و چین تا شبه جزیره بالکان نفوذ دارد. اگر می خواهیم نفوذش را بیشتر کنیم که راهش این روش های رضاخانی نیست که با تحقیر یک زبان بخواهیم ارزش زبان دیگری را افزایش دهیم.

در حالیکه همین رسمی بودن یک زبان درصد بالایی از جمعیت کشور را به نحوی به شهروند درجه دوم تبدیل می کند.

طوری شده که یک آذری به اندازه یک هزاره های مهاجر افغانی نتواند در کشور خودش با اعتماد به نفس حرفش را بزند و هر لحظه از اینکه لهجه ترکی اش غلیظ شود در هراس باشد که دیگران تمسخرش نکنند.

آیا رسمی کردن یک زبان قانونی کردن و اشاعه دادن این تمسخر نیست. چنانکه تنها روزنامه دولتی هم آن را به تمسخر بگیرد.

 

آیا می دانیم که 40 درصد کودکان غیرفارس زبان این کشور به خاطر همین رسمیت زبان در سال اول ابتدایی مردود می شوند و تا آخر عمر شاگرد مردودی را با خود به یدک می کشند.

آیا می دانید که چقدر در میزان قبولی مدارس و قبولی در دانشگاهها میان شهرهای شمالی استان خراسان که غالبا غیرفارس و دیگر شهرهای این استان وجود دارد ؟

آیا ما فارس زبانها، فکر نمی کنیم باهوشتریم؟ نمی دانید چرا همچنیم توهمی داریم؟

پس دوباره بخوانید.

بدرود

اسیر خراسانی